لیانا و خونه مامان مهین
هشت خرداد راهی کرج شدیم..فرجه های امتحانات یاسر شروع شده بود فرصت غنیمت شمردیم کرج بریم لیانا سرگرم باشه با مامان مهین و بابا جلیل و بابا یاسر هم مجال درس خوندن پیدا کنه..ده روز کرج بودیم خیلی خیلی خوش گذشت مخصوصا به لیانا جون..هر روز صبح . عصر بیرون میرفتیم لیانا هم کف میکرد و حسابی خوش بحالش میشد که تقریبا اکثر چیزهایی که دوست داشت مامان مهین براش میخرید لیانا خیلی خیلی شاد و سرحال بود و از بودن در کنار پدر بزرگ و مادربزرگ و بازی باهاشون خیلی لذت میبرد وقتی بیرون میرفتیم موقع برگشتن بهش میگفتیم اگه گفتی خونه مامان مهین کدومه میگفت خونه مامان مهین نه خونه لیانا میگفتیم پس نور خونه کیه میگفت خونه مامان مرجانه خونه لیانا کرجه یک...
نویسنده :
مامانی
17:27